ببار حضرت باران که تشنه ی آبماینجا محل تبلیغات شماست... نویسنده حسین محسنات در چهارشنبه 07 خرداد 1393 | نظرات() آتش گرفت هستی من یاس پرپرم وقتی میان کوچه شکستی برابرم حرفی بزن دوباره بگو یا اباالحسن ای قاطمه ، انار برایت بیارم ؟ با داغ رفتنت کمرم را شکسته ای من هم قدم کمان شده مانند همسرم حالا نه تو فاطمه ی روز اولی نه من دگر حیدر میدان خیبرم طوری شکسته اند پرت را که من هنوز شب تا به صبح خیره به مسمار آن درم تنها انیس و مونس شبهای بی کسی بعد از تو ناله ها به دل چاه میبرم تنها تویی جواب سلامم میان شهر در این مدینه بعد تو بی یار و یاورم محشر کنار قد خمت بضعه النبی شرمنده از جواب سئوال پیمبرم
تعداد بازديد : 663
طراحی و کدنویسی : ثامن تم
Template By : Samentheme.ir
|